بدون عنوان
سلامعلکم پسرشیطون و نازم امروز مامان رفت مولودی و شمام حسابی تو دلش آتیش سوزوندی اینقدر که لگد میزدیوماشاله بهتون آقای آقاها. بذار بگم ظهر چه اتفاقی افتاد بابا جون که الهی فداش شم از شرکت اومدن و کنار هم داشتیم نهار میخوردیم تو هم فکر کنم تو دل مامی خواب بودی که یهو باباجونی گفت:اسم نی نی رو بذاریم کیارش؟راستش قند تو دلم آب شد به این اسم نیاندیشیده بودم اما به دلم نشست هم شیکه هم قوی و مردانه و سنگین مثل اسم بابایی:سلمان.دوست داری کیارش مامان باشی؟ ...
نویسنده :
سمانه
22:05